افغانستان و پروبلم های امنيتي
رستاخيز رستاخيز


افغانستان یکی ا ز فقیرترین کشورهای دنیا بوده و وسعت اراضی قابل کشت این کشور کمتراز 10 درصد کل مساحت آن شامل : گندم ،میوه و سبزیجات است. مالداری و پرورش گاو ، گوسفند ، شتر و بز در این کشور رایج است . زراعت ومالداري بیش از 60% نیروی کار را تشکیل میدهند،غلات به ویژه گندم و برنج از محصولات مهم زمینهای کشاورزی است. افغانستان دارای منابع زیر زمینی غنی مانند : زغال سنگ ، گاز و نفت و آهن است که تا کنون مورد بهره برداری قرار نگرفته اند. صادرات عمده شامل میوه های تازه و خشک، پشم و پنبه است. گاز طبیعی که در جلگه های شمالی یافت میگردد، نیز صادر میشود. توسعه اقتصادی را جنگ داخلی متوقف کرده است و بیشتر زیر بنای کشور لطمه دیده است.مراکز صنعتی مهم این کشور، عمدتاً در اطراف کابل متمرکز می باشند. افغانستان استقلا لش را پس از 3 جنگ با بریتانیا در 1919 بد ست آورد. سپس دوره ناآرامی را به دنبال داشت تا زمانی که سلطنت با ثبات تری در 1921 برقرار شد. وقوع کودتایی در 1973 نظام را برانداخت. انقلاب ثور 1978 موجب ایجاد رابطه نزدیکی با شوروی شد ولی لشکرکشي شوروی (1979) منجر به جنگ داخلی گشت. در 1989 شوروی ها از افغانستان خارج شدند. در 2002 بنیادگرایان کابل وارد کابل گرديده و دولت موقتی تشکیل دادند ولی نبرد جناحها – که عمد تا قومی بودهزاران کشته ، زخمي وآواره برجاي گذاشت. پس از چندین سال جنگهای داخلی طالبان بر روی کار آمدند، که پس از حادثه 11 سپتامبرتوسط ارتش امریکا پس از چندین ماه جنگ حکومت طالبان برکنار شد و بر اساس انتخابات داخلی رئیس جمهور افغانستان تعیین شد. در قانون اساسی تشکیل مجمع ملی با دو مجلس که با رأی تمام افراد بالغ انتخاب میشود، پیش بینی شده است. میزان باسوادی: 4/29 % (تخمین 1990. سنین تحصیل اجباری: 7 تا 15 سال. تعداد دانشگاه: چهاردانشگاه درکابل وولايا ت کشوری است در جنوب غربی آسیا که به بحر راه ندارد . نواحی کوهستانی مرکزی که هندوکش بر آن مشرف است، بیش از 4/3 کشور را در بر دارد و دارای چندین قله با بیش از 6400 متر ارتفاع است. میانگین دمای هوا در فصل تابستان به بیش از 40 درجه سانتی گراد بالای صفر، و در فصل زمستان بخصوص در کوهستانهای شمالی، تا 26 درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد. در شمال این کوهها جلگه هایی هست که منطقه کشاورزی و دامداری مهمی به حساب میآید، در حالیکه جنوب غربی کشور کویری و نیمه کویری است. • رودهای مهم: هیرمند، آمودریا. • بلندترین قله: نشا 7499 متر. • آب و هوا: ناحیه کوهستانی مرکزی زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای کوتاه و خشکی دارد، در حالی که نواحی کویری زمستانی سرد و تابستانی داغ دارد. به غیر از برخی مناطق کوهستانی آب و هوا خشک است.
اوضا ع متشنج فعلي امنیت یکی از همان اصطلاحات واسمای بی مسمایی است که از زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشور به مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم . تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقت ها ، قتلها ، انفجارات وانواع بی امنی ها درکشور واقعیت تلخی است که از سپیده دم دولت موقت آغاز شده، دردولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج آن رسیده است اختطاف شرم آورکلمنتینا کانتونی ایتاليایی یکی از چندین اختطافی است که طی یکی دوسال گذشته درکابل صورت میگیرد. با آنکه اختطاف یکزن آنهم یک کارمند خارجی ورسانندهء کمکهای بشری به مردم بیچاره وگرسنهء شهر کابل، هم از نظر انسانی و هم از نظر اسلامی وهم از دید عنعنات افغانی لکهء ننگی است برپیشانی ربايند گا ن و مسوولين نيروهاي امنيتي کشور. اما جالب اینست که تلویزیون طلوع با همه بی دست وپایی میتواند ویدیوی کارمند ایتالیایی را بدست آورد ونشر کند ولی مسوولین ادارات امنیتی ما عاجزانه خود را در اتاقهای شان پنهان کرده ا ند . تصاویر نشر شده می رساند که عناصر افراطی با شیوه های بنیاد گرایی درین اختطاف دست دارند که دولت تاهنوز نتوانسته از ان اطلاعی بدست آورد وهنوز بردست داشتن مجرمین جنایی درین پروسه تاکید میکند. مردم این پرسش را مطرح میسازند که دولت ومسوولین امنیتی آن با اینهمه تشکیلات وسیع وهزینه های گزاف دربرابر اینهمه بی امنی وجنایت که طی سه سال گذشته درتاریخ کشور ریکارد قایم کرده است، چه استدلالی دارد، مسوولین دولت با ادعا های بلند بالا و بهانه های ناهمگون دربرابر افکار پرسشگر مردم وجهانیان چه پاسخی دارند؟ آیا همین کفایت میکند که میگویند: بیست و پنج سال جنگ درین کشور جریان داشته ودرسه سال برطرف نمیشود؟! وبرای آن بیست و پنجسال وقت لازمست؟ یا همینکه میگویند ما هنوز وسایل وامکانات لازم را نداریم...؟ قابل گفتن است که درکشور های دیگر وقتی دریک ادارهء ویا ادارات دولت بی کفایتی رونما میگردد ومسوولین آن از عهدهء انجام وظایف برنمیایند ، بدون تأخیر آن مسوولین یا استعفاء میدهند ویا ازسوی مقامات بالایی از کار سبکدوش میشوند. اما سیستم اداری اجاره داری دولتی درکشور ما مانند سایر موارد ازین امر مستثنی است ومقامات ومسوولین با وجود انواع غفلت وبی کفایتی هنوز هم خود را ذیحق دا نسته با افتخار به کار شان ادامه میدهند. اخبارناراحت کننده ديگراين است که ، نيروهاي ناتو براي قدرت ‌نمايي و متفرق ساختن تظاهركنندگان در تخار، جنگنده‌هاي ا ف ـ ۱۶ فرستاد. در درگيري حاميان و مخالفان يك مقام دولتي در ولايت تخار حداقل شش نفر مجروح شدند. مسوول پوليس تخار گفت: يك گروه از افراد درگير ، خواستار عزل رييس اداره تعليم و تربيه رستاق و گروه ديگر با اين اقدام مخالف بودند . جت‌ها آ مدند و موفق شدند تظاهركنندگان را متفرق سازند. وي از مجروح شدن شش نفر از تظاهركنندگان خبر داد. يك سخنگوي نيروهاي ناتو تائيد كرد كه دو فروند جت ا ف-‪۱۶ اين نيروها از كابل بنا به درخواست دولت به محل ناآرامي‌ها فرستا ده شدند. تا سف بحا ل دولت وقواي بيگانه که درمتفرق ساختن تظاهرکننده گا ن ا زجت هاي جنگي استفا ده مي نمايند ولي اين را هم بايد بخا طرداشته باشند به هرتناسب که ظلم وبيدا د گسترش پيدا نمايند به هما ن اندا زه عقده مندي ومخالفتها زيا د خواهد شد . درکجاي دنيا چنين واقع روي داده ا ست که براي متفرق ساختن مرد م که خواها ن تا مين امنيت وکا هش جنگ و جنگجوهستند ا زتا نک وطياره مد د جسته ا ند . هزاران تن از باشندگان ولسوالی "چاه آب" ولايت تخار در اعتراض به آنچه بی توجهی مقامات محلی در رسيدگی به يک واقعه تجاوز جنسی خوانده می شود، دست به تظاهرات زده بودند. تظاهر کنندگان می گفتند که "محمود چاه آبی"، يکی از فرماندهان محلی ولايت تخار، به دختری در يکی از روستاهای اين ولسوالی تجاوز جنسی کرده اما مقامات اين موضوع را ناديده گرفته اند. به گفته شاهدان عينی، اين تظاهرات در دومين روز خود به خشونت گراييد. پليس تخار مي گويد که تظاهرکنندگان خشمگين، به ساختمان ولسوالی چاه آب هجوم برده، شيشه های اين ساختمان را شکسته و چندين عرا ده خودرو را نيز تخريب کرده اند. افغانستان رسته از سه دهه بحران و ويراني هنوز به آتش زير خاكستر مي ماند كه هر آن امكان دارد با كوچكترين بي احتياطي اين آتش زير خاكستر شعله ور گردد و حضور نيروهاي جنگ سالار به اين وضعيت بيشتر دامن زده است، اما آيا با مسامحه كاري و ميدان دادن به نيروهاي جنگ سالار تحت عنوان مجاهد و مبارز مي توان از اين واقعه جلوگيري كرد يا نه؟ بلكه مي توان بر دامنه اين تهديد نيز افزود. وضعيت افغانستان در بيش از سه سال اخير بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر تغييرات زيادي نموده است و همگان چه دوست و چه دشمن، چه غربي و چه شرقي به اين باورند كه افغانستان بايد از اين برهه از زمان كوره راهي براي رسيدن به ثبات پيدا كند وگرنه براي هميشه فنا خواهد شد. اما چگونگي گريز از شرايط فعلي سئوالي است كه اذهان همگان را به خود مشغول داشته و براي يافتن به دنبال پاسخي براي آن هستند. اما آيا اين گزينه كه بايد به نيروهاي جهادي سابق ميدان داده شود تا تجربيات اشتباه گذ شته خود را تكرار نمايند گزينه درستي است؟ آيا بايد انحصار قدرت همواره در دست قدرت مداران باشد ؟ و آيا اين ها قبلاً يك فرصت را براي ساختن افغانستان با خودخواهي هاي خود از دست نداده اند؟ همه اين ها سئوالاتي هستند كه بايد به دنبال پاسخي براي آن بود. جامعه افغانستان به دليل دوري از قانون و قانونمداري به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود . تفنگداران با تكيه به نيروي نظامي خويش خواستار هرج ومرج ، چوروچپا ول ، زورگوي وبي قانوني اند . آيا اين به صلاح مردم است؟ . پروژه خلع سلاح و تضعيف جنگ سالارا ن را نه تنها دولت، بلكه مردم نيز به شدت خواستاراند . چون سه دهه جنگ و ويران گري همه داشته ها و نداشته هاي ما را نابود ساخته است و وضعيتي را به وجود آورد كه مردم افغانستان نا گزيراند انطوريکه زماني براي بيرون راندن نيروهاي بيگانه دست به مقاومت بردو اين بار براي رهايي خود از چنگ جنگ سالاران خواستار مداخله نيروهاي خارجي در قضيه شده اند. مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت در افغانستان مي دانند. قضيه هرات به خوبي خطر اين جنگ سالاران را يك بار ديگر براي مردم افغانستان خاطرنشان ساخت كه يك سوءتفاهم مي تواند منجر به كشته شدن بيش از صد نفر شود و عده زيادي از مردم را در هول و ترس فروبرد و اين يعني اينكه ديگر، زندگي زير سايه يك جنگ سالار هيچ گاه امنيت را براي افغانستان تامين نخواهد كرد. اگر قدرت جنگ سالاران و باندهاي مافيايي مواد مخدر تحت حمايت آنها در افغانستان مهار نشود، شرايط فعلي نه تنها امنيت کشوررا به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسياري را براي كشورهاي همسايه پيش خواهد آورد و يك بار ديگر افغانستان را به معضل منطقه و فرامنطقه اي قبل از تحولات يازده سپتامبر تبديل خواهد كرد. معضلي كه هيچ كس نمي خواهد دوباره به وجود بيايد.
جمع آوري سلاح چندي قبل اعلام شد كه با جمعاوري بيش از ۲۴ هزار ميل سلاح سبك و هشت و نيم هزار ضرب سلاح ثقيل پروسه‌ي جمعاوري سلاح و ملكي سازي در افغانستان تكميل شد. اين جمع اوري سلاح مربوط به قطعاتي بود كه ظاهراً در چوكات وزارت دفاع رسميت داشتند و قومندانان آن قطعات از وزارت دفاع پول مي‌گرفتند. خلع سلاح اين قطعات كه بخش بسيار كوچكي از تفنگ به دستان را تشكيل مي‌داد، در حد خود امر مثبتي بود ولي به هيچ عنوان مفهوم خلع سلاح گروپ هاي مسلح در كشور ما را نمي رساند. هم اكنون دهها هزار ميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني در كل كشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل و جنايت چگونه اتفاق مي‌افتند. همين حالا تنظيم هاي حزب گلبدين، جمعيت رباني، شوراي نظار، اتحاد سياف ، وحدت اكبري، وحدت خليلي، حركت هاي اسلامي و ... كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هر يك دهها ميل سلاح در اختيار دارند. سرگروپ ها و بعضي از فرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها در دولت نيز شركت داشته ولي سلاحكوت هاي خود را حفظ كرده اند. حال كه در موجوديت نيروهاي آيساف و ائتلاف بين المللي امكان درگيري هاي فرسايشي جبهوي بين گروپ هاي مختلف و متخاصم وجود ندارد، گروپ هاي مسلح صرف بخاطر كسب امتياز و غارت دارايي هاي مردم به سلاح خفيف ضرورت دارند. سلاح هاي خفيف (كلاشينكوف، پيكا، يازده تير، ام يك، ژ- ۳، يوزي، آر پي جي، شصت تكه، صدتكه، تي تي، مكاروف و نارنجك) و مهمات آنها را حفظ كرده، سلاح هاي ديگر (داشكه، زيكويك، توپ، هاوان، آگااس، دوميله، چارميله، بي ام يك، بي ام ۱۲ و تانك) چندان به درد شان نمي‌خورند. از تمام سلاحكوت هايي كه توسط نيروهاي امنيتي داخلي و خارجي تا حال كشف شده، در آن ها نه سلاح سبك و نه مهمات شان وجود داشته، كه اين خود نشان مي‌دهد سلاح هاي سبك تهديد كننده اصلي امنيت كشور بوده، همچنان در دست تنظيم ها و گروپ هاي مسلح باقيمانده است. هزاران ميل سلاحي كه سال گذشته در جنگهاي شيندند، هرات، بادغيس، غور، فارياب، بدخشان، مزار، لغمان، نورستان، كنر و هلمند استعمال شد، كجا رفت؟ و چه وقت در آن مناطق خلع سلاح صورت گرفت؟ سلاح هاي قوماندانان فريد در كوهبند كوهستان، هزاران ميل سلاح قومندانان محلي پنجشير، سلاح هاي عارف داوري در شهرستان، هزاران ميل سلاح عطا درمزار، سلاح هاي علييار و ابوذر در باميان، سلاح هاي قومندانان حضرت علي در ننگرهار و لغمان، اسلحه ۱۵۹ نفر از قومندانان حزب اسلامي كه از انتخابات كرزي پشتيباني كردند، سلاح هاي ملاشير محمد و عبدالرحمن جان ، شيرعلم وسياف و... را چه وقت جمعاوري كردند؟ و آيا همين قومانداناني كه در قعطات نظامي به پروسه ي دي دي آر پيوستند، ۲۰ در صد سلاح خود را تحويل داده اند؟ آيا ۸۰ در صد آنها را براي روز مبادا نگهداري نكرده اند و آيا با همين سلاحها همين امروز غارت و چپاول نمي كنند؟ انتقال اين مقدار مواد مخدر به خارج از كشور، درگيري ها، راه گيري ها، اختطاف ها و قتل در شهرها حتي در پايتخت با كدام سلاح صورت مي گيرند؟ قوماندانان نذير در بدخشان، قومندان عطا در مزار ، حضرت علي و حاجي دين محمد در ننگرهار، ملاشيرمحمد و عبدالرحمن جان در هلمند، قاضي كبير و بشير چاه آبي در تخار، مطلب بيگ و پيرام قل در كندز، قوماندان سلام در غور، نايب زاده در بادغيس، امان الله در شيندند، اسماعيل خان در هرات، انجنيرغفار در ننگرهار، كشمير در كنرها و ... خلع سلاح شده اند؟ در جريان ۲۵ سال جنگ بيشتر از يك و نيم مليون ميل سلاح خفيف از چار طرف وارد افغانستان شده است كه از آن جمله تا حال ۲۴ هزار ميل آن جمعاوري گرديده. اگر ۲۰ در صد آن زير خاك پوسيده باشد، بازهم حدود يك مليون ميل سلاح در دست سرگروپها و اشخاص منفرد باقيمانده است، و اين در حالي است كه ورود سلاح از پاكستان توسط طالبان و حزب اسلامي كماكان ادامه داشته هر روز بر انبار سلاح و مهمات در كشور ما افزوده مي‌گردد. جامعه جهاني اگر مايل است كه در مجموع سلاح از افغانستان جمعاوري گردد، بايد سلاح قومندانان و سرگروپ ها را از دست شان خارج سازد. در غير آن ادعاي شان مبني بر خلع سلاح در افغانستان، خيالي ودروغ بيش نيست.
کرزي ويارا ن تفنگ بد ست اساليب و شيوه هايي كه مردم جهت رسيدن به اهداف شان بكار مي‌گيرند، سياست ناميده مي‌شود. كابينه‌ي جديد ظاهراً با اعلام غير سياسي بودن اذعان مي‌دارد كه نه اسلوبي دارد و نه هدفي را دنبال مي‌كند. هر تشكلي هرچند مسخره (چه رسد به كابينه‌اي كه بايد كشوري را رهبري كند) از چنين اعلامي عار دارد. سياسي بودن به مفهوم فقط «حزبي بودن» پندار پوسيده و محافظه كارانه است كه عده‌اي از روشنفكران بزدل و تسليم طلب براي اينكه از گزند بنيادگرايان مذهبي «درامان» بمانند، برچسپ فلان سازمان و جريان انقلابي را نخورند با كرنش و تزوير توبه مي‌كشند تا به تحبيب دشمنان خونريز مردم بپردازند. تاكيد بر غيرحزبي و غير تنظيمي شدن وزرايي كه تشكل هاي شان در گذشته مرتكب بدترين جنايات تاريخ شده اند نه مشكلي را حل مي سازد و نه قادر اند در ديدگان بيدار مردم تطهير و تقديس گردند. وزراي تنظيمي تماماً به زور تشكل ها و مصلحت طلبي هاي جناح كرزي، خلاف آنچه به مردم وعده داده شده بود وارد كابينه شده اند، در غير آن اكثر اينان نه تنها انديشه‌‌‌ي كار و خدمت بمردم را ندارند كه بايد حساب هاي گذشته ي شان را در يك محكمه بي‌طرف پس بدهند. اگر قرار است كابينه با معيار غيرحزبي و غيرسياسي محك خورده، روسفيد معرفي گردد و تنظيمي بودن وزرا اگرمعادل كراهت و نفرت مردم دانسته ميشود، چرا اين افراد از اول به زور و پشتوانه تنظيم هاي بدنام شان به كابينه راه يافتند؟ مردم از روز اول با حضور اين افراد در بلندترين اهرم قدرت دانستند كه «رييس جمهور منتخب شان» بر بخش اعظمي از وعده هايش پا گذارده و در جال اميران تنظيم ها چنان سر نهاده كه راي 55,4 در صد مردم را فداي خواهشات آنان ساخته، آرزو هاي مردم را يك بار ديگر در پيش پاي شان حلال نمود. احمدضيا، عبدالله، معصومي، اسماعيل، دانش و ...اگر زور تنظيمي نمي داشتند با كدام معيار بايد عضو كابينه مي شدند؟ اگر احمدضيا داماد رباني و مورد حمايت جمعيت و نهضت ملي نمي بود و خليلي هم رهبر حزب وحدت، چطور ممكن بود بعد از رييس جمهور در بالاترين پله هاي قدرت تكيه بزنند؟ در حاليكه جمعيت و حزب وحدت مسوول ويراني هاي بيشماري در كل كشور و اعمال جنايتباري در پايتخت مي باشند كه حسابگيري از رهبران آندو در سينه‌ي تك تك هموطنان ما شعله مي‌كشد و اينهمه يتيم و يسير، روسپي، بربادي، چپاول و گورستان ها را نتيجه‌ي اعمال آنان مي‌دانند. مردم ما مي‌دانند چه كابينه در زرورق سياسي و يا غيرسياسي پيچانده شود و چه نشود در اصل مسئله كوچكترين تغييري بوجود نيامده، اين حكم را مزورانه و كاسبكارانه مي‌دانند، زيرا اكثريت شان چهره هاي ناكامي اند كه توقع مرهم گذاري از آنان بر زخم هايي كه خود بر پيكر ملت كاشته اند، خيال واهي و ساده لوحانه‌اي بيش نيست. رهبر حزبي كه در ويراني هاي پايتخت نقش اساسي داشته و وابستگان تفنگدار او در ولايات زير نفوذش تا مغز استخوان به چپاول مردم بپردازند، با بريدن تصنعي از حزب و به اصطلاح غير سياسي شدنش نه قادر است خاكي به چشم مردم در كند و نه غسل تقديس گردد. و يا والي‌اي كه بزور تنظيمش وارد كابينه شد كه تا ديروز حتي مواد تعميراتي مسجد جامع آن ولايت را مي دزديد و با تبديلي‌اش به ولايت همجوار، روشنفكران دردكشيده آنجا حداقل از ۱۷ مورد خيانت هاي آشكار او براي مردمي كه تازه رعيت او مي گشتند!! توماري نوشته و تقررش را تسليت گفتند. مردم آن ديار خوب مي دانند كه از چنين وزير و چنان كابينه‌اي چي انتظاري بايد داشت؟ آقاي كرزي كه در آوردن تعدادي از ياران تنظيمي سابقش با محدوديت قانون اساسي روبرو بود، با پاماندن عريان بر انتظار مردم و بدقولي به وعده هايش، اينك به فكر جابجا كردن آنان در پست هاي مهم ديگر ( والي، معين، رييس و ...) مي باشد كه اين پروسه با نصب انوري، احمد مشاهد، بسم الله بسمل آغاز گرديده است. هرچه اين مقرري ها بيشتر گردند به همان پيمانه مردم از اعتمادي كه در ۱۸ ميزان به او كردند پشيمان مي‌شوند، زيرا آنان به اميد رهايي از كام گرگان، راي خود را بپاي او ريختند نه بردن دوباره شان به همان كام خون الود.
انتخابات پارلماني وچالشها در تعاريف گوناگون دموكراسي معمولاً توضيح مشتركي افزوده مي‌شود كه دموكراسي قالب مشخصي ندارد و از يك جامعه تا جامعه ديگر فرق مي‌كند. اين دنباله مشترك راز ‌مظلوميت دموكراسي است كه هر مستبد و غير مستبدي آنرا صفت حكومت خود ميخواند. در تعدادي از كشورها مردم از موقفي برخوردارند كه تا حدودي به حكام خود راي، لگام ميزنند ولي قربانيان اصلي اين دُم دموكراسي، ملت هايي اند كه فرصت تبارز اراده جمعي خود را نيافته و همه چيز از بالا و بيرون بنام شان برنامه و اجرا مي‌شود. همين دُم مرموز دموكراسي باعث شده است كه جلادان ديروز، عاملان كشتارهاي جمعي، شيادان و عواملي كه چندين بار سند فروش خود و خاكشان را امضا كرده و در خود فروختگي تا جايي پيش رفته بودند كه يكي از آنان زماني كه تازه به بلوغ خود فروختگي رسيده بود كلمه‌ي ملي را به تمسخر مُلي مي‌خواند، امروز در پست هاي مهم ملي چسپيده و مجريان دموكراسي شده اند! و همين جمله‌ي فريبنده وسيله شده است كه آقاي كرزي بنام دموكراسي با كساني حكومت تشكيل داده كه نود در صد مردم خواهان بركناري فوري شان از پست هاي دولتي شده و محاكمه شان را تقاضا كرده‌اند. يعني دموكراسي آقاي كرزي نيز مشخصاتي دارد كه آنرا از اشكال ديگر دموكراسي متمايز مي‌سازد. از جمله درين دموكراسي سازش و تعامل نمي‌شناسد و مخالف سياسي در آن مفهوم ندارد. هر زورداري مي‌تواند والي، وزير و قاضي اين سيستم شود، فرق نمي‌كند كه طالب باشد، پيش از اعلان كابينه، زماني كه مردم هنوز به روزي اميدوار بودند كه آقاي كرزي خود را از جال جنايتكاران رها ساخته براي ساختن فرداي دموكراتيك كشورش پيشگام شود، جنايتكاران با هزار شيوه تبليغ مي كردند و در برابر اقدامات آقاي كرزي عكس العمل نشان ميدادند و اما پس از آنكه كابينه، واليان، اعضاي ستره محكمه و مناصب مهم ديگر حكومت اعلان گرديد يكباره در جمع سراسيمه ي جنايتكاران سكوت و آرامش حاكم شد. ديگر براي كسي اجراي احكام قانون اساسي مسئله‌اي نيست و به تعويق افتادن انتخابات پارلماني و تعيين كميسيون فرمايشي براي آن اعتراضي را بر نمي انگيزد. بخصوص وقتي مطمئن شده باشند كه رياست پارلمان هم به يكي از برادران جنگسالار تحفه داده خواهد شد و حتي گزارش حقوق بشر در مورد جنايات جنگي، وار هيچ جنايتكاري را خطا نمي‌كند! ولي مردم كه هنوز روي خوشي از حكومت‌ها نديده و در پس هر وعده‌اي فريب و تزوير حكام را تجربه كرده اند،آيا آنقدر شم سياسي و تجربه نخواهند داشت كه استبداد را در شكل و شمايل تازه‌اش بشناسند؟ و آنقدر ساده خواهند بود آناني را كه تا ديروز خانه و زندگي شان را به آتش مي‌كشيدند، به ناموس شان تجاوز مي‌كردند، جان دلبندان شان را مي‌گرفتند، شپش خود را بالايشان مي فروختند و ... به عنوان مجريان دموكراسي و پاسداران حيثيت و وقار ملي خود بپذيرند و اين گله خاين به وطن و مردم را روانه پارلمان بسازند؟ازجانب ديگر دگروال برتيل وان خيل فرمانده گروه پشتيباني نيروهاي آيساف در كابل، گفت: 4 فروند جت جنگي اف 16 از سوي كشور بلژيك به افغانستان اعزام شده است كه به منظور پشتيباني نيروهاي زميني آيساف و تأمين امنيت انتخابات پارلماني استفاده خواهد شد.آقاي وان خيل كه همزمان با اعزام جت هاي مذكور، در رأس يك گروه 303 نفري متشكل از نيروهاي هوايي هلند و بلژيك وارد افغانستان شده است، به مدت يك سال در افغانستان انجام وظيفه خواهد كرد .جت هاي نام برده كه داراي موشك هاي GBU 12 از نوع ليزري هدايت كننده و نوعي مرمي PGU 28 مي باشند، مجهز به سيستم هدف گيري در هوا و زمين، ردياب بين المللي، شناسايي هدف، موقعيت يابي، تشخيص نيروهاي خودي و دشمن، لينك اطلاعاتي، صفحه نمايش رنگي چند منظوره، جستجوگر شبانه ، مقياس كامپيوتري و ... نيز مي باشند.اين جت ها در نواحي مختلف ولايت كابل و ولايات شمالي افغانستان عملياتهاي متعددي داشته است كه ا ز جمله عملياتهاي آن مي توان به شهر پل خمري، فيض آباد، قندوز، ميمنه و مزار شريف كه همراه تيم هاي بازسازي ولايتي(PRT) هماهنگ شده است، اشاره داشت. فرمانده گروه پشتيباني نيروهاي آيساف گفت: انتظار ميرود كه در آينده نزديك تعداد جت هاي اف 16 افزايش يابد و در صورت لزوم براي حمايت از انتخابات پارلماني هواپيماهاي ديگري نيز به افغانستان اعزام خواهد شود. جت هاي جنگي اف 16 كه به افغانستان اعزام شده است توسط ايالات متحده آمريكا و همكاري كشور هلند ساخته شده است.
پي نوشتها : روزگارا ن ، آوا ، اراده ورشد .
June 20th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات